سمفونی زندگی

سمفونی زندگی

گاه نوشته های من از "سمفونی زندگی"
سمفونی زندگی

سمفونی زندگی

گاه نوشته های من از "سمفونی زندگی"

«باید کاری کرد، هرکس به وسع خویش»

این روزها خبر اعدام قاتل دختری را که به او تجاوز شده است، زیاد می بینیم و می شنویم و واکنش های مردم به او...

اما متاسفانه این اولین بار نیست که این اتفاق می افتد و قطعا هم آخرین بار نخواهد بود

من خودم چقدر از آزار و اذیت هایی که متوجه کودکان هست میشنوم و میبینم و متاسفانه مطمئنم که خیلی بیش از آنچه میدانم اتفاق می افتد.

هیس هایی که در دل دختران هست و خیلی وقت ها بازگو نشده

و حتی در دل پسر بچه ها

همین دیشب در جمعی از دوستان دبیرستانم دوستی پرسید کدوم یکی از شما این تجربه را در راه مدرسه داشتید که مردی با نشان دادن آلت جنسی اش شما را ترسانده باشد؟ و متاسفانه هفت نفر از ما هشت تا این تجربه را داشتیم و کلی تجربه های دیگر...

دوستی دیگر تعریف می کرد فرزندش را به پارک برده و در آنجا پیرمردی با نشان دادن آلت جنسی اش به بچه ها، چراغ ترس و وحشت را در دل آنها شعله ور کرده....

خودم این تجربه را داشتم که در کودکی در آسانسور مردی مرا بغل کرد و خداروشکر قبل از اینکه اتفاقی بیفتد آسانسور به مقصد رسید و من فرار کردم

دوستی که معلم مدرسه کودکان استثنائی است، از بچه های معلولی تعریف کرد که مربی از آنها سوء استفاده میکرد و پس از لو دادن مسئله از طرف یکی از همین بچه ها و کلی تلاش این دوست برای اثبات مسئله، آن مربی بیمار را به مدرسه ای در جنوب تهران منتقل کردند (که قطعا آنجا دستش بازتر است برای ادامه دادن به کار کثیفش!)

آدم بیمار منحرف جنسی در جامعه ما مثل خیلی از جوامع وجود دارد. اما راهکار چیست؟

اینکه به خانه قاتل آتنا حمله کنیم، اینکه مادر و پدرش را بی آبرو کنیم، اینکه مجبور به ترک شهر و دیار شوند، بیماران جنسی جامعه را از بین بردیم؟

من چه کار می توانم بکنم در این راستا؟

فرزند من هم مثل آتنا در این جامعه زندگی می کند.

یکی از راه های مقابله با گسترش این مسئله "افزایش آگاهی" است. آگاهی والدین و فرزندانشان.

من همیشه پیش فرزندم نیستم. اما اگر او را مجهز به "سلاح آگاهی" کنم که چگونه در موقعیت های مختلف میتوانی با آزار و اذیت دیگران مواجه شوی،

 اگر احترام به بدنش و چگونگی حفاظت از آن را به او یاد بدهم،

 اگر به بچه ام اجازه دهم از احساساتش صحبت کند و او از چیزهایی که می بیند و تجربه می کند، راحت با من صحبت کند، بدون انکار و سرکوب احساسش،

قطعا می شود گامی برداشت، هرچند کوچک

درست است که من با شنیدن قتل آتنا خشمگین می شوم و پر از ترس و درد... اما راه حل حمله به خانه او و فحش دادن و دیدن صحنه اعدام او به همراه فرزندم است؟

باید کاری کرد، هرکس به وسع خویش

باید آموزش و آگاهی بیشتر  شود، "خانه تکانی فرهنگی" لازم است:

اگر مردی در خیابان کاری کرد، همان موقع بیا و به ناظم مدرسه بگو. خودت ای مادری که فرزندت را به پارک بردی و صحنه بدی را دیدی، با 123 و اورژانس اجتماعی یا 110 تماس بگیر و پیگیری کن

انقدر خودخواه نباشیم که فکر کنیم من که بچه خودم را برداشتم و بردم و خداروشکر ندید!

همه بچه های دنیا بچه های من هستند، حال یک بچه در این دنیا بد باشه، آسیب و ناراحتی آن برای من هم هست

خواهش می کنم تا جایی که می توانیم به اطرافیان لزوم آگاهی درباره تربیت جنسی کودکان را گوشزد کنیم. چرا همه ما فکر می کنیم که این خبرها و اتفاق ها برای بچه من که پیش نمیاد! اینها برای بچه های مردم هست!

نه... مصون سازی هر بچه ای، درواقع مصون سازی دایره دوستی اوست و اطرافیانش! پس کمی گسترده تر فکر کنیم.

جواب سوالات جنسی بچه ها را کاملا علمی و متناسب با دانسته های او بدهیم و با دادن جواب های فانتزی یا  عوض کردن حرف، فکر نکنیم که همه چیز تمام شد!

با گسترش دوره های تربیت جنسی کودکان در مهدهای کودک، مدارس، رسانه ها (از جمله تلویزیون و رادیو)، چاپ کتاب های مرتبط در این حوزه و ساخت انیمیشن آموزشی قدمی برداریم.

اگر معلمی، به دانش آموزانت بگو شیوه درست مقابله با بیماران جنسی را، اگر مادر و پدری خودت یاد بگیر و با بازی و قصه، مستقیم و غیرمستقیم به بچه ات یاد بده شیوه ها مراقبت از بدن را. اگر هم هیچ کدوم نیستی باز هم یاد بگیر چون بالاخره خاله، عمو و عضوی از جامعه ای هستی که باید شیوه درست رفتاری را با کودکان بلد باشی.

خداروشکر جامعه در حال پیش رفتن به سمت افزایش آگاهی است و کلاس ها و برنامه هایی در این راستا هست، لطفا حمایت کنیم، اطلاع رسانی کنیم و مسئولانه رفتار کنیم.

با ناسزا گویی و پرتاب سنگ و گریه و غصه خوردن کاری پیش نمی رود به خدا

همه ما مسئولیم در برابر آتناها
برای ثبت نام در دوره جدید تربیت جنسی کودکان به این سایت مراجعه کنید.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.