سمفونی زندگی

سمفونی زندگی

گاه نوشته های من از "سمفونی زندگی"
سمفونی زندگی

سمفونی زندگی

گاه نوشته های من از "سمفونی زندگی"

"حق با منه " و یا "حق با منه حتی اگر خلافش ثابت بشه"

امروز بعد از یکی از کلاس های سمفونی زندگی داشتم با یکی از مخاطبان عزیز درباره موضوعی صحبت می کردم که آخرش خودش به این جا رسید که: "راست میگید الان که دارم فکر می کنم اینجا خواهر من مقصر بوده ولی چون خواهرمه و در مقابل شوهرخواهرم، برام دوست داشتنی تره، ته دلم ناخواسته حقو به اون می دادم."  بعد از کلاس داشتم به این فکر می کردم که متاسفانه خیلی از اوقات مفهومی به عنوان درست یا غلط و یا حق و ناحق بین افراد معنی نداره یعنی در واقع بهتره اینطوری بگم: من فکر می کنم آدم ها در مواجهه با "حق" به 4 دسته تقسیم میشن:

1.      یک عده همیشه معتقدند که حق با من است و همه متعلقات من. یعنی اگر من در مقابل برادرم باشم حق با من است اما اگر منو برادرم در مقابل همکلاسیم باشیم حق با من و برادرمه! اگر من، برادرم و همکلاسیم در مقابل سال پایینی مون باشیم، حق با ماست و به همین ترتیب هرجایی که من هستم وجزئی از متعلقات من در آنجاست، "حق" آنجاست. این دسته متاسفانه اصلا "ابزار" درک این مسئله را هم ندارند که من مرکز عالم نیستم.گویی این آدم ها داخل یک مثلث هستند که در راس مثلث خودشون و بعد خانواده، دوستان، فامیل و همشهری ها در قاعده مثلث قرار دارند. از نظر آنها درست اونیه که ما میگیم و رفتار می کنیم و نادرست و ناحق رفتار و حرف بقیه!

این گروه اصلا "نمی فهمند" که حق می تواند با کس دیگری هم باشد!

2.      دسته دوم عده ای که از نظر ظاهری شبیه همان گروه اول هستند با این تفاوت که می فهمند حق با کس دیگری هم هست اما آن را نادیده می گیرند و میگن بالاخره خواهری گفتند، برادری گفتند، هم قوم و آیینی گفتند، هم دینی گفتند. ما باید پشت هم باشیم ولو به اشتباه!!! این ها ابزار تشخیص حق به جانب کسی بودن را دارند اما "آگاهانه" از آن به جانب خود استفاده می کنند.

3.      یک عده هم هستند (که البته جدیدا بسیار نادر شدند) که داخل یک دایره ای هستند که همه آدم های دیگر هم درون این دایره قرار دارند، که گاهی حق با آنهاست و گاهی نه! اینها همان "منصف" ها هستند که معمولا فکر می کنند، جوانب امر را می سنجند، حق را می فهمند و در آخر آن را بیان می کنند هرچند گاهی به ضرر خودشون هم هست. اینها همان کسانی هستند که اگر بچه خودشان هم کار اشتباهی کرده و حق با همکلاسیش باشد، حاضر نیستند در مدرسه (ولو از روی احساس)، طرفداری فرزند خودشونو در مقابل همکلاسیش بکنند. (حتی گاهی بچه های این افراد در سنین پایین میگن تو مامان/ بابای منی یا اون! ولی بعد از اینکه بزرگتر بشن متوجه عمق رفتار منصفانه اون والد میشن)

4.      یک عده ای هم وجود دارند که متاسفانه داخل هیچ شکل هندسی ای نیستند و فکر می کنند همیشه مقصر هستند و دیگران صاحب حق. این گروه چهارم همان هایی هستند که اصلا عزت نفس در آنها شکل نگرفته و بندگان خدا، هیچ حق و حقوقی برای  خود قائل نیستند.

متاسفانه در جوامع کنونی همه جنگ و جدل های بین آدما از روی همین "حق با منه" و یا حق با منه حتی اگر خلافش ثابت بشه" شکل می گیره.

به آدم های گروه اول یه جورایی نمی توان خرده گرفت چرا که مشکل سخت افزاری دارند و "ابزار" فکر کردن را ندارن متاسفانه! اما گروه دوم همان کسانی هستند که در طول تاریخ همه "حق زیر پا گذاری ها" توسط آن ها انجام شده و یک جورایی رئیس گروه اول هم هستند و در کمال تاسف، بیشترین لطمه را هم به بشریت همین ها زدند.

حالا دو سوال از همراهان سمفونی زندگی:

یک- در دادگاه عدل الهی کدام گروه ها مورد بازخواست قرار می گیرند؟

دو- فکر کنیم و ببینیم در موقعیت های مختلف زندگی و در ارتباط با اطرافیان (از نزدیک ترین افراد تا دورترین آنها) در کدام دسته قرار می گیریم؟

خوشحال میشم پاسختون را با ما به اشتراک بگذارید.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.