سمفونی زندگی

سمفونی زندگی

گاه نوشته های من از "سمفونی زندگی"
سمفونی زندگی

سمفونی زندگی

گاه نوشته های من از "سمفونی زندگی"

"فیلتری در مسیر رودخانه زندگی"

یکی از اقوام به تازگی خونه ای از پدربزرگش به ارث برده. خونه ای قدیمی و تقریبا نیمه خراب. می گفت اول که دیدیم خونه رو ،گفتیم خب اینم میفروختی و می خوردی دیگه پدرجان! فخری هم نمیفروختی اون دنیا  به فرشته ها که یه خونه برای نوه ام به ارث گذاشتم! ولی همسرم گفت نه بابا خوبه! فقط احتیاج به تعمیرات اساسی داره، درستش میکنیم دوباره! 

فکرم رفت به اینکه ما آدم ها هم همگی محصول رفتارهای گذشتگانیم: پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ و پدران و مادرانشان! به همه مون یه "خونه روانی" به ارث رسیده؛حالا خونه بعضی ها آبادتره و قابل استفاده و زیبا و خونه بعضی هامون تقریبا ویرانه: لوله ها ترکیده، سقف نیمه پوسیده، دیوار ها نم برداشته!

منظورم اینه که یک سری عادت ها و رفتارهای خوب و بد از نوع غذا خوردنمون گرفته تا مدل خواب، بددلی و شکاکی، دست خیر داشتن، خساست یا دست و دلبازی، انواع بیماری ها، طول عمر و  غیره را از آنها به ارث بردیم.

استاد بزرگوارم  نقل میکردند از استادشون که هرچیزی را که ما به وسیله حواس پنجگانه مون در هر محیطی دریافت می کنیم، کاملا ثبت میشه در ناخودآگاهمون و برای خود و نسل های بعدی کاملا تاثیرگذار است.

از اونجایی که قانون آنتروپی در فیزیک میگه جهان به سمت بی نظمی بیشتر، پیش میره یعنی هرچیزی را در وضع خودش بگذاری بدتر از قبل میشه مگر اینکه انرژی ای صرف بشه و تغییر مثبت ایجاد کنه. پس ما هم می تونیم دو تا کار کنیم: یا  رها کردن و دست روی دست گذاشتن و فرصت ایجاد کردن برای اینکه ناهنجاری های روانی هرروز بیشتر و بیشتر بشه و خراب تر از این تحویل بدیم به نسل بعدی و یا اینکه شروع کنیم به غبارروبی و خونه تکونی و  رفتن به چهار تا کلاس خودشناسی و خودسازی و یادگیری و اجرای ترمیم و تعمیر کردن. درست مثل اینکه یه فیلتر و صافی بگذاریم در مسیر آب رودخانه که آب خروجیش تمیزتر از آب ورودیش باشه.

البته باید بپذیریم که کار سخت و زمان بری هست این کار.  ولی خب خیلی بهتر از نشستن و پا روی پا انداختنه و گفتن اینکه دست من نیست، کل طایفه ما عجولند و دست پاچه!

 فکر کنیم که مسئولیم برای مهار کردن ناهنجاری ها و ما می تونیم از خودمون شروع کنیم و خونه نسبتا سالمی آماده کنیم برای بچه هامون که به قول جناب سعدی:

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.